گل پسر عزيز ما، سانیارگل پسر عزيز ما، سانیار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما، سانیار

واکسن دو ماهگی

سانیار عزیز من سلام پسر گلم امروز دو ماهت تموم شد و وارد ماه سوم زندگیت شدی، انشالا صد و بیست ساله شی گلم عزیزم راستشو بخوای چند روز بود اسنرس امروز و واکسناتو داشتم...صبح مامی جون شما رو برد حموم و بعد بهت فطره استامینوفن دادم و باهم رفتیم مرکز بهداشت، اول قد و وزنت و چک کردن قدت شده شصت سانت وزنت پنج کیلو و نیم و دور سرت چهل سانت، یعنی این دو ماه دو کیلو و نیم به وزنت و دوازده سانت! به قدت و شش سانت به دور سرت اضافه شده هزار ماشالا پهلون من. بعد گذاشتمت روو تخت که واکسن بگیری چشماتو باز کردی و چنان معصومانه نگام کردی که مجبور شدم چشامو ببندم تا بتونم تحمل کنم! پاهاتو گرفتم و صدای جیغت به آسمونها رفت ولی بعد که قطره فلج اطفالو ...
24 تير 1391

ماه دوم زندگیت

سلام پسر گلم، نگی  چه مامان تنبلی شدم من وبلاگتو آپ نمی کنم! باور کن تمام وقتمو پر کردی شدیدددد عزیزم من و شما به همراه مامی و بابایی و دایی سهراب چهارشنبه هفتم تیر ماه رفتیم تهران خونه مون و تا جمعه هفدهم اونجا بودیم، پیش بابا شاهین خیلی خوش گذشت مخصوصاً دو روز آخر هفته که سه تایی تنها بودیم ، ولی گرما خیلی اذیتت کرد و گردنت عرق سوز شد و باز به خاطر آسایشت برگشتیم... تهران خاله جون اینا و مریم جون اینا و حمید داداش اینا رو هم که از سوئد اومدن دیدیم و شما باز کلی سوغاتی خوشگل گرفتی دیگه لباسات توو کمدت جا نمی شن و من دلم می سوزه از اینکه می بینم اینهمه لیاس مارکدارو حتی نپوش...
18 تير 1391

چهل روزگی

عزیز کوچولوی ما سلام سانیار جونم، اول تیر ماه روز چهلم زندگیت بود و به شکرانه سلامتیت برای بچه های بی سرپرست خرید کردیم و رفتیم شیرخوارگاه. دیدن اون بچه ها واقعاً غم انگیز بود حس می کردم بیشتر از کمک مالی به کمک عاطفی نیاز دارن، دلم می خواست وقت بیشتری داشتم و هر روز بهشون سر می زدم ولی شما چنان همه وقتمو پر کردی که از لحظه ای که تصمیم می گیرم کاری انجام بدم مثلاً یه لیوان آب بخورم تا وقتی بتونم ساعتها طول می کشه، امروز از صبح بیست باری نشستم پای کامپیوتر تا الان که موفق یه نوشتن شدم... گل پسزم شکر خدا همه چی مرتبه فقط نفخ و دل دردات ه...
2 تير 1391

بدون عنوان

پسر عزيزم سلام امروز بابا شاهين برگشت تهران، من و شما خيلي دلمون براش تنگ مي شه ولي به خاطر راحتي تو مجبوريم يه مدت تحمل كنيم... عصر من و مامي جون شما رو برديم دكتر، شكر خدا همه چي اوكي بود و وزنت بدون لباس 4150 و قدت 56 سانت شده. ديگه ماشالا پهلوون شدي!
17 خرداد 1391
1